- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا چند باشد این غم پنهان که با من است تا کی بلای تن کشد این جان که با من است
2 آسوده اند جان و دل من که با تواند در زاری است دیده گریان که با من است
3 ظاهر نمی کنم غم خود کز علاج خلق کی به شود جراحت پنهان که با من است
4 گر آرزوی گنج وصالت کنم مرنج کین آرزو کند دل ویران که با من است
5 اهلی اگر چه می شود از دیده یار دور چون در دل من است همان دان که با من است