آنانکه از شراب تو مدهوش از واعظ قزوینی غزل 302

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

آنانکه از شراب تو مدهوش گشته اند

1 آنانکه از شراب تو مدهوش گشته اند از یاد خویش جمله فراموش گشته اند

2 از تیر حادثات نترسند آن کسان کز دلق پاره پاره، زره پوش گشته اند

3 از پشت خم برای بغل گیری اجل پیران ز پای تا به سر آغوش گشته اند

4 مستان حق ز باده اندیشه جهان هشیار گشته اند که بیهوش گشته اند

5 آنان زیاد دوست توانند دم زدن کز خاطر زمانه فراموش گشته اند

6 واعظ نشاط بندگی حق ز کس مجوی دلها بمرگ خویش سیه پوش گشته اند

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر