1 آنشمع دمی ز چشم روشن نرود کز دیده سرشک تا بدامن نرود
2 یار از بر من برفت و حرمان وصال دردیست که هرگز از دل من نرود
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ساقی قدحی که سوز داغم نرود تا روغن باده در چراغم نرود
2 بویی که چو غنچه در دماغم ز می است مغزم بشکافی ز دماغم نرود
1 فرهاد را ز شیرین، حرمان ز بخت شور است گوهر بسنگ می زن، دولت نه کار زور است
2 چون باد تند مگذر، ای شهسوار کاینجا افتاده صد سلیمان، در خاک ره چو مور است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **