1 این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی وین دفتر بیمعنی غرق می ناب اولی
2 چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم در کنج خراباتی افتاده خراب اولی
3 چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی
4 من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی
5 تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست در سر هوس ساقی در دست شراب اولی
6 از همچو تو دلداری دل برنکنم آری چون تاب کشم باری زان زلف به تاب اولی
7 چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آی رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی