-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 این و آن در آرزوی او و او با همه یک رو نشسته روبرو
2 غیر نور او ندیده چشم ما گرچه گشته گر به عالم کو به کو
3 غرقهٔ دریای بی پایان شدیم عین ما از ما در این دریا بجو
4 عقل مخمور است و ما مست وخراب گفتهٔ مخمور با مستان مگو
5 یک زمان با ما درین دریا نشین گرد هستی را چو ما از خود بشو
6 سهل باشد هر که او بیند به خود ما نمی بینیم جز او را به او
7 سیدم زلف سیادت برفشاند مجمع صاحبدلان شد مو به مو