1 دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان آه از این سنگدلان وای ازین دلشکنان
2 چشم من گر سپر ناوک مژگان سازی به که در دیده مردم گذری غمزه زنان
3 گر چو فرهاد شوم کشته خوبان چه غمست جان شیرین بفدای لب شیرین دهنان
4 خار از آنیم که با خاک برابر شده است زرد رخساره ما در ره سیمین بدنان
5 اهلی از آتش سودای بتان خواهد شد عاقبت خاک تو آتشکده برهمنان