🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ایرانشان ابن ابی الخیر

ایرانشان ابن ابی الخیر

ایرانشان ابن ابی الخیر
ایرانشان ابن ابی الخیر

نهادندش از ایرانشان ابن ابی الخیر کوش‌نامه 101

کوش‌نامه 101 ام از 368 کوش‌نامه

نهادندش آن پاسخ نامه پیش

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43

1 نهادندش آن پاسخ نامه پیش همی هرچه دیدند بی کمّ و بیش

2 بدو باز گفتند و نامه بخواند ز کینه همی خون به لب برفشاند

3 بفرمود تا کشتی آرند و ساز که سوی بسیلا شود رزمساز

4 فرستاده گفت ای نبرده دلیر مگر گشتی از لشکر خویش سیر

5 اگر هیج پذرفت خواهی تو پند ستیزه مکن با بلا و گزند

6 اگر تو شوی باد و لشکرْت ابر وگر تو شوی شیر و یارانت ببر

7 ز کوه بسیلا نیابی تو رنگ گر آن جا شوی بازگردی به ننگ

8 چو بشنید گفتار آن پندده به ابرو برافگند از چین گره

9 ز دریا بسی کشتی آراست باز نهاد اندر او هرچه بایست ساز

10 به کشتی نشست آن دلاور سوار گزیده دلیران ده و دو هزار

11 به کوه بسیلا نهادند روی زبان یاوه گوی و روان جنگجوی

12 فرستاده از کوه چون بازگشت ز کوش آن جزیره پرآواز گشت

13 به طیهور پیغام کرد آتبین که اندیشه ی شاه باید دراین

14 تنی چند را پیش دربندیان که خسرو فرستد ندارد زیان

15 که بس گربز است آن بد دیو زاد فسون داند و چاره داند نهاد

16 چنان ریمن و تند و بدگوهر است که تنها یکی نامور لشکر است

17 به دربندیان چون رسد یارگر شویم ایمن از کار آن بدگهر

18 چو طیهور بشنید پیغام اوی بخندید و زی موبد آورد روی

19 که پنداری ایرانی از بیم کوش بترسید و شد از دلش رای و هوش

20 نداند که گر کوش گردد چو باد نیارد بدین کوه پایش نهاد

21 روان پس برآمد بر آن چند روز پراندیشه شد شاه گیتی فروز

22 پسند آمدش گفته ی آتبین ز لشکر تنی چند کردش گزین

23 فرستاد نزدیک دربندیان ز هرگونه ای داد او پندشان

24 که هشیار باشید روز و شبان نگهبان دربند با باژبان

25 سر چاه دیگر فرستم سپاه شما باز گردید یکسر ز راه

26 چنین بود خواهد سپه را چنین چنین تا کند دشمن آهنگ چین

27 چون او بازگردد ز دریا کنار شوم ایمن از گردش روزگار

28 ز سیصد تن افزون نبود آن سپاه که زی باژبانشان فرستاد شاه

29 سوی باژبان نارسیده هنوز که بخث بد باژبان گشت کوز

30 ز دریا برآمد شب تیره کوش ز یاران بسی کرده پولادپوش

31 نهانی نهاد او به دربند روی سری پر ز پرخاش و دل کینه جوی

32 مر آن باژبان را همه خفته مست کشیدند تیغ و گشادند دست

33 یکایک بکشتند بر جایشان نجنبید بر تن سر و پایشان

34 چنین است کار می هوش بر تو گر هوشمندی چو یانی مخَور

35 بدی را جز از می ندیدم کلید کلید در دوزخ آمد نبید

36 به لشکر فرستاد کوش آگهی که در بند کردم ز دشمن تهی

37 ز دریا هلا تیزتر بگذرید مگر راه دربند را بسپرید

38 چو یک نیمه افزون بریدند راه ز طیهوریان پیشش آمد سپاه

39 بدید آن که در بند پر لشکر است اگر کوش اگر دشمنی دیگر است

40 سپه را به یک جای بر گرد کرد بر آمد خروشیدن دار و برد

41 سواری دوان رفت نزدیک شاه که در بند بگرفت کوش و سپاه

42 همه باژبان را بکشته ست پاک تو فریادرس گرنه آمد هلاک

43 به پیش آمدش جای تنگ و درشت سپاهش بدان جایگه داد پشت

ایرانشان ابن ابی الخیر از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر نهادندش آن پاسخ نامه پیش کوش‌نامه 101 ام از 368 کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر می باشد
شعر قالب : کوش‌نامه سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر نهادندش آن پاسخ نامه پیش

شاعر شعر نهادندش آن پاسخ نامه پیش چه کسی است ؟

شاعر شعر نهادندش آن پاسخ نامه پیش ایرانشان ابن ابی الخیر می باشد.

شعر نهادندش آن پاسخ نامه پیش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر نهادندش آن پاسخ نامه پیش چیست ؟

قالب شعر نهادندش آن پاسخ نامه پیش کوش‌نامه است

سبک شعر نهادندش آن پاسخ نامه پیش چیست ؟

سبک شعر نهادندش آن پاسخ نامه پیش سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر نهادندش آن پاسخ نامه پیش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ایرانشان ابن ابی الخیر

نهادندش از ایرانشان ابن ابی الخیر کوش‌نامه 101

کوش‌نامه 101 ام از 368 کوش‌نامه
بنر