- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با حوادث برنمیآیند مال و جاهها پا نمیگیرد پیش تندباد این کاهها
2 روشنایی از در حق کن طلب، زآن رو که هست چشم و ابروهای تصویر، این در و درگاهها
3 همرهی از لطف حق جو، تا به مقصد ره بری غیر بیراهی نمیآید، از این همراهها
4 بازی دولت مخور چندین، که مانع نیستند آفتاب حشر را، این خیمه و خرگاهها
5 با ستمگر گو چه چشم روشنی داری دگر از چراغی کان برافروزد ز درد آهها؟
6 میشمارند اهل دنیا فقر را بیجوهری طعن نامردی به مردان میزنند این داهها
7 دل به دنیا میدهی و میستانی رنج و غم میدهی نقدی چنین از کف به این تنخواهها
8 ای که دلتنگی ز پستیهای قدر خویشتن یوسفی دارد چو حسن عاقبت، این چاهها
9 خانه چون نبود، اثاث خانه واعظ بهر چیست؟ خانه دل را مکن ویران به این دلخواهها!