مرا قلاش می‌خوانند، از عطار نیشابوری غزل 481

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

مرا قلاش می‌خوانند، هستم

1 مرا قلاش می‌خوانند، هستم من از دردی کشان نیم مستم

2 نمی‌گویم ز مستی توبه کردم هر آن توبه کزان کردم، شکستم

3 ملامت آن زمان بر خود گرفتم که دل در مهر آن دلدار بستم

4 من آن روزی که نام عشق بردم ز بند ننگ و نام خویش رستم

5 نمی‌گویم که فاسق نیستم من هر آن چیزی که می‌گویند هستم

6 ز زهد و نیکنامی عار دارم من آن عطار دردی‌خوار مستم

عکس نوشته
کامنت
comment