- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در اخبار شاهان پیشینه هست که چون تکله بر تخت زنگی نشست
2 به دورانش از کس نیازرد کس سبق برد اگر خود همین بود و بس
3 چنین گفت یک ره به صاحبدلی که عمرم به سر رفت بی حاصلی
4 بخواهم به کنج عبادت نشست که دریابم این پنج روزی که هست
5 چو میبگذرد جاه و ملک و سریر نبرد از جهان دولت الا فقیر
6 چو بشنید دانای روشن نفس به تندی برآشفت کای تکله بس!
7 طریقت به جز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست
8 تو بر تخت سلطانی خویش باش به اخلاق پاکیزه درویش باش
9 به صدق و ارادت میان بستهدار ز طامات و دعوی زبان بستهدار
10 قدم باید اندر طریقت نه دم که اصلی ندارد دم بیقدم
11 بزرگان که نقد صفا داشتند چنین خرقه زیر قبا داشتند