عشرتی هست از جلال الدین محمد مولوی غزل 801

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

عشرتی هست در این گوشه غنیمت دارید

1 عشرتی هست در این گوشه غنیمت دارید دولتی هست حریفان سر دولت خارید

2 چو شکر یک دل و آغشته این شیر شوید که ظریفید و لطیفید و نکومقدارید

3 دانه چیدن چه مروت بود آخر مکنید که امیران دو صد خرمن و صد انبارید

4 با چنین لاله رخان روح چرا نفزایید در چنین معصره‌ای غوره چرا افشارید

5 دست در دامن همچون گل و ریحانش زنید نه که پرورده و بسرشته آن گلزارید

6 رنگ دیدیت بسی جان و حیاتیش نبود مه خوبان مرا از چه چنین پندارید

7 چون ره خانه ندانید که زاده وصلید چون سره و قلب ندانید کز این بازارید

8 فخر مصرید چو یوسف هله تعبیر کنید چو لب نوش وفا جمله شکر می‌کارید

9 ملکانید و ملک زاده ز آغاز و سرشت گر چه امروز گدایانه چنین می‌زارید

10 ساقیان باده به کف گوش شما می‌پیچند گرد خمخانه برآیید اگر خمارید

11 همه صیاد هنر گشته پی بی‌عیبی همه عیبید چو در مجلس جان هشیارید

12 شمس تبریز درآمد به عیان عذر نماند دیده روح طلب را به رخش بسپارید

عکس نوشته
کامنت
comment