- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ذرهای از نور تو بر عرش اعظم تافته از عرش اعظم در گذر بر هر دو عالم تافته
2 آن ذره ذریت شده خورشید خاصیت شده سر تا قدم نیت شده بر جان آدم تافته
3 اولاد پیدا آمده خلقی به صحرا آمده پس بیمحابا آمده بر بیش و بر کم تافته
4 یک موی تو در صبحدم بر گاو و آهو زد رقم مشک است یا عنبر بهم موی تو بر هم تافته
5 بر عاشقان روی تو بر ساکنان کوی تو در پرتو یک موی تو کاری است معظم تافته
6 عکس رخت از نه فلک بگذشته تا پشت سمک بی واسطه بر یک به یک نوری مسلم تافته
7 گه جان پر اسرار را کرده فدا دیدار را گاهی دل عطار را عشقت به یک دم تافته