- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نبود کسی که نبود بلب تو اشتیاقش مگر آدمی نباشد؟ که نباشد این مذاقش
2 می صاف و لعل نوشین که نخواهد ای پری وش مگر آن حریف مسکین که نیفتد اتفاقش
3 ز فراق خاک گشتم ببر ایصبا غبارم سوی آن مسیح جانها که هلاکم از فراقش
4 منم آن شکسته خاطر که ز بهر آن مه نو همه زود در تفحص همه شب کنم سراغش
5 دو دل است بخت با من بگذار کاین ستاره به شرار دل بسوزد که بجانم از نفاقش
6 ز شراب توبه اهلی نکنی که دختر رز بکسی حلال باشد که نمیدهد طلاقش
7 میوه کز خامی نیفتد سنگ نا اهلان خورد فارغند افتادگان اهلی تو هم افتاده باش