عشق نبود جز بلا با صبر بی‌اندازه‌ای از واعظ قزوینی غزل 634

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

عشق نبود جز بلا با صبر بی‌اندازه‌ای

1 عشق نبود جز بلا با صبر بی‌اندازه‌ای با حیات جاودان هر لحظه مرگ تازه‌ای

2 بس بود ما را فشار تنگنای روزگار دفتر ما را نباشد حاجت شیرازه‌ای

3 ز استخوانم، خیزد آواز شکستی هر نفس از غمت افتاده در هر کوچه‌ای آوازه‌ای

4 از تواضع شاخ گل را عقده‌ها از دل گشود نی فتاد از سرکشی هر دم ببند تازه‌ای!

5 افگند صبح اجل شاید دلت را در خمار در پریشانی کشد این گل مگر خمیازه‌ای

6 بس که با صحرا دل آواره‌ام خو کرده است واعظ از حالم نمی‌آید، به شهر آوازه‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment