خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

آنزمان مهر تو می‌جست از خواجوی کرمانی غزل 99

غزل 99 ام از 1143 غزلیات

آنزمان مهر تو می‌جست که پیمان می‌بست

1 آنزمان مهر تو می‌جست که پیمان می‌بست جان من با گره زلف تو در عهد الست

2 نو عروسان چمن را که جهان آرایند با گل روی تو بازار لطافت بشکست

3 دلم از زلف کژت جان نبرد زانک درو هندوانند همه کافر خورشیدپرست

4 چشم مخمور تو گر زانکه ببیند درخواب هیچ هشیار دگر عیب نگیرد برمست

5 خسروانند گدایان لب شیرینت خسرو آنست که او را چو تو شیرینی هست

6 دلم از روی تو چون می‌نشکیبد ز آنروی ببرید از من و در حلقهٔ زلفت پیوست

7 دوش گفتم که بنشین زانک قیامت برخاست فتنه برخاست چون آن سرو خرامان بنشست

8 زادهٔ خاطر خواجو که بمعنی بکرست حیف باشد که برندش بجهان دست بدست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آنزمان مهر تو می‌جست که پیمان می‌بست

شاعر شعر آنزمان مهر تو می‌جست که پیمان می‌بست چه کسی است ؟

شاعر شعر آنزمان مهر تو می‌جست که پیمان می‌بست خواجوی کرمانی می باشد.

شعر آنزمان مهر تو می‌جست که پیمان می‌بست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر آنزمان مهر تو می‌جست که پیمان می‌بست چیست ؟

قالب شعر آنزمان مهر تو می‌جست که پیمان می‌بست غزل است

مضمون اصلی شعر آنزمان مهر تو می‌جست که پیمان می‌بست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر