چهره زرد از جلال الدین محمد مولوی غزل 2217

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

چهره زرد مرا بین و مرا هیچ مگو

1 چهره زرد مرا بین و مرا هیچ مگو درد بی‌حد بنگر بهر خدا هیچ مگو

2 دل پرخون بنگر چشم چو جیحون بنگر هر چه بینی بگذر چون و چرا هیچ مگو

3 دی خیال تو بیامد به در خانه دل در بزد گفت بیا در بگشا هیچ مگو

4 دست خود را بگزیدم که فغان از غم تو گفت من آن توام دست مخا هیچ مگو

5 تو چو سرنای منی بی‌لب من ناله مکن تا چو چنگت ننوازم ز نوا هیچ مگو

6 گفتم این جان مرا گرد جهان چند کشی گفت هر جا که کشم زود بیا هیچ مگو

7 گفتم ار هیچ نگویم تو روا می‌داری آتشی گردی و گویی که درآ هیچ مگو

8 همچو گل خنده زد و گفت درآ تا بینی همه آتش سمن و برگ و گیا هیچ مگو

9 همه آتش گل گویا شد و با ما می‌گفت جز ز لطف و کرم دلبر ما هیچ مگو

عکس نوشته
کامنت
comment