1 کسان زخارف دنیا بدین خریدارند تو این جهان بفروشی و نام نیک خری
2 چو نام نیک بماند بجای بگذاریش چو مال بگذرد از وی تو زودتر گذری
3 برای یکدرم آنان هزار رنج برند تو با یکی درم الحق هزار گنج بری
1 کای همایون تو سنت در حمله چون کحل و عرار وی درخشان صارمت در شعله چون مزح و عفار
2 آن یکی تازی نژاد از دودمان ذوالجناح این یکی هندی نهاد از خاندان ذوالفقار
1 خدای عزوجل بر جهانیان بخشود دری ز روضه ی رضوان به روی خلق گشود
2 سفینه ی نوح آسوده شد ز موج خطر تن خلیل رها گشت از آتش نمرود
1 شکست دستی کز خامه بس نگار آورد نگارها ز سر کلک زرنگار آورد
2 شکست دستی کاندر پرند روم و طراز هزار سحر مبین، هر دم آشکار آورد