- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی غم عالم، دمی بر اهل دولت نگذرد نیست غم، گر هر دمی از ما به عشرت نگذرد
2 بسکه خاک کلبه من، تشنه مهمان بود سیل ازین ویرانه، بی قصد اقامت نگذرد
3 تندخو را صرفه نبود کاوش افتادگان تند باد از خاک، هرگز بی کدورت نگذرد
4 بکری این وقت و ساعتهای مینا کار چند؟ جهد کن این وقت و ساعتها به غفلت نگذرد
5 چشم آن دارم، که بخشندم به آب روی تو زودباش ای گریه، پا بردار، فرصت نگذرد
6 میتوانی عذرخواهم گشت فردا پیش حق شاید از روی تو، ای رنگ خجالت نگذرد؟
7 سربسر در معصیت بگذشت، این عمر عزیز یک دو روزی مانده از بهر ندامت، نگذرد؟
8 بسکه یاران راست در دلها ز یکدیگر غبار صحبتی امرو هرگز بی کدورت نگذرد
9 کی بود پاکیزگی دروی ز چرک احتیاج از سرایی کاب باریک قناعت نگذرد
10 زندگی واعظ سراسر پیش عاقل یک دمست حاضر دم باش، کان یکدم به غفلت نگذرد!