جهان جمله تویی تو در از عطار نیشابوری غزل 735

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

جهان جمله تویی تو در جهان نه

1 جهان جمله تویی تو در جهان نه همه عالم تویی تو در میان نه

2 چه دریایی است این دریای پر موج همه در وی گم و از وی نشان نه

3 چه راه است این نه سر پیدا و نه پای ولیکن راه محو و کاروان نه

4 خیالی و سرابی می‌نماید چو بوقلمون هویدا و نهان نه

5 همه تا بنگری ناچیز گردد همه چیزی چنین و آن چنان نه

6 عجب کاری است کار سر معشوق جهان از وی پر و او در جهان نه

7 همه دل پر ازو و دل درو محو نشسته در میان جان و جان نه

8 اگر ظاهر شود مویی جز او نی وگر باطن بود مویی عیان نه

9 عجب سری که یک یک ذره آن است چه می‌گویم همین است و همان نه

10 دلی دارم درو صد عالم اسرار ولیکن شرح یک سر را زبان نه

11 چنین جایی فرید آخر چه گوید زبان گنگ و سخن قطع و بیان نه

عکس نوشته
کامنت
comment