دنیا همه هیچ است و وفا هیچ از اهلی شیرازی غزل 684

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

دنیا همه هیچ است و وفا هیچ ندارد

1 دنیا همه هیچ است و وفا هیچ ندارد بر هیچ منه دل که بقا هیچ ندارد

2 ساقی می نوشین منه از دست که دوران در جام بجز زهر بلا هیچ ندارد

3 خورشید من از لطف سراسر همه مهر است با من بجز از جور و جفا هیچ ندارد

4 بی شمع رخش نیست صفا خانه دل را گر کعبه بود هم که صفا هیچ ندارد

5 بحر کرم است آب حیات دهنش لیک آن بحر کرم بخش گدا هیچ ندارد

6 آراسته شد از خط سبزش چمن حسن بی سبزه چمن نشو و نما هیچ ندارد

7 اهلی است گدای تو از آن زدبدعاست در دست گدا غیر دعا هیچ ندارد

عکس نوشته
کامنت
comment