-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عالم منور است به نور حضور او خوش روشن است دیدهٔ مردم به نور او
2 جام جهان نماست که داریم در نظر در وی چو بنگریم نماید ظهور او
3 ما و شرابخانه و رندان باده نوش زاهد به فکر جنت رضوان و حور او
4 عشق آتش خوشی است که عود دلم بسوخت خوشبو شود دماغ جهان از بخور او
5 مغرور بود عقل ولی عشق چون رسید مسکین زبون بماند نماند آن غرور او
6 هرکس که دل به غیر دلارام می دهد آن از کمال نیست بود آن قصور او
7 سلطان به ملک و لشکر اگر شاد شد چه شد سهل است نزد سید رندان سرور او