1 عالمی گر خون خورند از عشق ما هم میخوریم بخش خود ما نیز خون دل ز عالم میخوریم
2 پیش ما از ذوق شادی لذت غم خوشتر است تا نگویی دیگران شادند و ما غم میخوریم
3 جرعه نوشانیم فارغ از مرگ و حیات زان که آب زندگی از ساغر جم میخوریم
4 ما که خود لب بستهایم از سرمستی همچو جم گر صراحی دم زند خونش به یک دم میخوریم
5 در سر کار بتان ساقی دلی گر رفت رفت جام می پر کن که ما اندوه دل کم میخوریم
6 ما ز گرد غیر چون آب روان دل شستهایم از کدورت دم مزن با ما که بر هم میخوریم
7 با رقیبان گر نداریم الفتی اهلی چه عیب آهوی صحرای عشقیم از سگان رم میخوریم
دیدگاهها **