- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اهل خرد که دل به جهان در نبستهاند زان است کز وی آرزویی برنبستهاند
2 دل را فراخ کن ز پی صید آسمان زیرا ملک به دام کبوتر نبستهاند
3 راه ار دراز، رخش ترا پی نکردهاند نخل ار بلند مرغ ترا پر نبستهاند
4 جای خرانست آخور رنگین روزگار عیسیوَشان بر آخور او خر نبستهاند
5 در کار خواجگان چه شوی غرق در گهر؟ کاین خانه گل است و به گوهر نبستهاند
6 تیغ تو زیوریست، چه خصمی همیکشی؟ بفگن که اهل معرکه زیور نبستهاند
7 خست سر تو کرد نگون پیش ناکسان ورنه ز چرخ نقش تو کمتر نبستهاند
8 منت منه بداده که بخشنده ایزد است چون رزق را به روی کسی در نبستهاند
9 خسرو زبان کاذب خود را صفت مکن شمشیر چوب را کمر زر نبستهاند