باد بر زلف تو بگذشت که از خیالی بخارایی غزل 34

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

باد بر زلف تو بگذشت که عنبر بوی است

1 باد بر زلف تو بگذشت که عنبر بوی است گل مگر روی تو دیده ست که خندان روی است

2 بیش از این نیست به نقش دهنت نسبت من که میان من واو تا به عدم یک موی است

3 خون به جو می رود از دیدهٔ مردم زین غم کآب رو در ره سودای تو آب جوی است

4 جست و جوی دل گم گشتهٔ ما بر لب توست نشنیدی که لب لعل بتان دلجوی است

5 نه خیالی سخن از زلف تو می گوید و بس هرکه دیوانهٔ عشق است پریشان گوی است

عکس نوشته
کامنت
comment