1 زان روز که آب و گل سرشتند مرا در دل همه تخم مهر کشتند مرا
2 سرگشته از مهم که خورشید و خان یکروز بحال خود نهشتند مرا
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 عتاب و ناز تو با من ز غایت خوبی است که قهر و خشم بتان شیوه های محبوبیست
2 من از کمال طلب همچو خضر می یابم که آنچه می طلبم در کمال مطلوبیست
1 خوبان دل گرم و نفس سرد چه دانند؟ باروی چو گل قدر رخ زرد چه دانند؟
2 آسوده دلانی که بخوابند همه شب سرگشتگی عاشق شبگرد چه دانند؟
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **