-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ره مقصود طی کردن، نه از تقصیر میآید رسیدن منزل دوریست، از شبگیر میآید
2 چنان با شورش دیوانگی آمیختم خود را که خونم در شهادت از رگ زنجیر میآید
3 مشو از وعده آن سروقامت ناامید ای دل که میآید قیامت عاقبت، گر دیر میآید
4 ز خود این بند بگسل، گر جنون کاملی داری که بوی عقل ای دیوانه از زنجیر میآید
5 به دست آسان نمیآید شهید ناز او گشتن که این آب حیات، از جوی آن شمشیر میآید
6 ز بس دور است راه بیخودی از باده حسنش جوان گر میرود از خویش واعظ پیر میآید!