میرود آب رخ از بادهٔ گلرنگ از خواجوی کرمانی غزل 20

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

میرود آب رخ از بادهٔ گلرنگ مرا

1 میرود آب رخ از بادهٔ گلرنگ مرا میزند راه خرد زمزمهٔ چنگ مرا

2 دلق از رق به می لعل گرو خواهم کرد که می لعل برون آورد از رنگ مرا

3 من که بر سنگ زدم شیشهٔ تقوی و ورع محتسب بهر چه بر شیشه زند سنگ مرا

4 مستم از کوی خرابات ببازار برید تا همه خلق ببینند بدین رنگ مرا

5 نام و ننگ ار برود در طلبش باکی نیست من که بدنام جهانم چه غم از ننگ مرا

6 ای رخت آینهٔ جان می چون زنگ بیار تا ز آئینهٔ خاطر ببرد زنگ مرا

7 مطرب آهنگ چنین تیز چه گیری که کند جان شیرین بلب لعل تو آهنگ مرا

8 نشد از گوش دلم زمزمهٔ نغمهٔ چنگ تا عنان دل شیدا بشد از چنگ مرا

9 چون تو در خاطر خواجو بزدی کوس نزول دو جهان خیمه برون زد ز دل تنگ مرا

عکس نوشته
کامنت
comment