- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 میرود آب رخ از بادهٔ گلرنگ مرا میزند راه خرد زمزمهٔ چنگ مرا
2 دلق از رق به می لعل گرو خواهم کرد که می لعل برون آورد از رنگ مرا
3 من که بر سنگ زدم شیشهٔ تقوی و ورع محتسب بهر چه بر شیشه زند سنگ مرا
4 مستم از کوی خرابات ببازار برید تا همه خلق ببینند بدین رنگ مرا
5 نام و ننگ ار برود در طلبش باکی نیست من که بدنام جهانم چه غم از ننگ مرا
6 ای رخت آینهٔ جان می چون زنگ بیار تا ز آئینهٔ خاطر ببرد زنگ مرا
7 مطرب آهنگ چنین تیز چه گیری که کند جان شیرین بلب لعل تو آهنگ مرا
8 نشد از گوش دلم زمزمهٔ نغمهٔ چنگ تا عنان دل شیدا بشد از چنگ مرا
9 چون تو در خاطر خواجو بزدی کوس نزول دو جهان خیمه برون زد ز دل تنگ مرا