- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گنج عشق تو نهان شد در دل ویران ما می زند زان شعله دایم آتشی در جان ما
2 ای طبیب از ما گذر، درمان درد ما مجوی تا کند جانان ما از لطف خود درمان ما
3 یوسف عهد خودی تو، ای صنم با این جمال می رسد شاهی ترا بر دلبران، سلطان ما
4 دی خرامان در چمن ناگه گذشتی لاله گفت نیست مثل آن صنوبر در همه بستان ما
5 از تب و تاب غم هجران چو ما را دل بسوخت خود نگفتی این گذر چونست در هجران ما
6 چشم ما می گوید از سوز غمت شب تا به روز هیچ رحمی نایدت بر دیده گریان ما
7 می کنم شادی که گفتا غمزه ات از ناز دوش خسروا، نزدیک آن شو تا شوی قربان ما