-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هنگامه ی خورشید ز رخسار تو بشکست بازارچه سرو ز رفتار تو بشکست
2 هر تعبیه لطف که در تازه گلی بود قدرش زرخ زر تو برتار تو بشکست
3 هر رونق و ناموس که هر لعل و گهرداشت با قاعدد لعل گهربار تو بشکست
4 برچید دکان عقل و بپرداخت وطن صبر ساز حیل هردو چودرکار تو بشکست
5 زلف تو ز ما بس که تراش دل و دین کرد تا تیشه او تیز ز پیکار تو بشکست
6 بس پرده مصحف که چلیپای تو بدرید بس حرمت سجاده که زنار تو بشکست
7 هر کیسه دل طره طرار تو بشکافت صد لشکر جان غمزه خونخوار تو بشکست
8 هر کیسه دل طره طرار تو بشکافت صد لشکر جان غمره خونخوار تو بشکست
9 بازار بتان تا بکنون داشت رواجی واکنون که اثیر است خریدار تو شکست