زمانه شکل دگر گشت و رفت از امیرخسرو دهلوی غزل 5

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

زمانه شکل دگر گشت و رفت آن مهربانی‌ها

1 زمانه شکل دگر گشت و رفت آن مهربانی‌ها همه خونابه حسرت شدست آن دوستگانی‌ها

2 عزیزانی که از صبحت گران‌تر بوده‌اند از جان چو بر دل‌ها گران گشتند بردند آن گرانی‌ها

3 نشان همدمان جایی نمی‌بینم، چه شد آری زمانه محو کرد از سر دگر ره آن گرانی‌ها

4 کنون در کنج مهمان زمینند آنکه دیدستی پری‌رویان زیور کرده را در میهمانی‌ها

5 چو مشک ما همه کافور شد از سردی عالم جوانان را ز ما دل سرد شد کو آن جوانی‌ها

6 وگر سوزیم در عالم کسی دلسوز ما نبود ز بس کز مهربانان رفت سوز مهربانی‌ها

7 مخند، ای کامران عشق، بر تلخی عیش من که من هم داشتم اندازه خود کامرانی‌ها

8 کسی کامروز در شادیست فردا بینیش در غم نوید ماتم غم دان نوا و شادمانی‌ها

9 به نقد خوشدلی مفروش ده روز حیات خود که خواهد رایگان رفتن متاع کامرانی‌ها

10 غم آرد یاد شادی‌های رفته در دل خسرو چو یاد تندرستی و زمان شادمانی‌ها

عکس نوشته
کامنت
comment