- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زمانه حله نو بست روی صحرا را کشید دل به چمن لعبتان رعنا را
2 هوای گل ز خوشی یاد می دهد، لیکن چه سود چون تو فرامش نمی شوی ما را
3 ز سرو بستان چندین چه می پرد بلبل مگر ندید جوانان سرو بالا را
4 چو می خوری به سرم نیز جرعه می ریز که مردمی نبود باده نوش تنها را
5 فروختم به یکی جرعه گنج عقل، آری شرابخواره نبیند کساد کالا را
6 نسیم باد صبا از برای جلوه باغ کشید بر رخ رنگین حریر دیبا را
7 زمین ز سبزه رنگین به چرخ می ماند به تار موی بیاویخت جان اعدا را
8 ز فر مدح تو صد منت است بر خسرو ضمیر مدح سرا و زبان گویا را