خاری که راه در دل از آن جور از اهلی شیرازی غزل 470

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

خاری که راه در دل از آن جور پیشه کرد

1 خاری که راه در دل از آن جور پیشه کرد از بسکه ماند در دلم آن خار ریشه کرد

2 سنگین دلی است صورت شیرین که کوهکن بوسی تراش ازو نتواند به تیشه کرد

3 مردم پری به شیشه، گر از ساحری کنند چشم خوش تو مردم ساحر بشیشه کرد

4 هرکس که مست آهوی چشم تو گشته است مشنو که پنجه با سگ او شیر بیشه کرد

5 ورد فرشته بود چو اهلی طریق من تعلیم غمزه تو مرا سحر پیشه کرد

6 فغان که مطرب مجلس ز نشتر مضراب خراش در رگ و جان از خروش عود آورد

7 مرا چو صورت آیینه روی او اهلی هزار بار عدم کرد و در وجود آورد

عکس نوشته
کامنت
comment