- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خاری که راه در دل از آن جور پیشه کرد از بسکه ماند در دلم آن خار ریشه کرد
2 سنگین دلی است صورت شیرین که کوهکن بوسی تراش ازو نتواند به تیشه کرد
3 مردم پری به شیشه، گر از ساحری کنند چشم خوش تو مردم ساحر بشیشه کرد
4 هرکس که مست آهوی چشم تو گشته است مشنو که پنجه با سگ او شیر بیشه کرد
5 ورد فرشته بود چو اهلی طریق من تعلیم غمزه تو مرا سحر پیشه کرد
6 فغان که مطرب مجلس ز نشتر مضراب خراش در رگ و جان از خروش عود آورد
7 مرا چو صورت آیینه روی او اهلی هزار بار عدم کرد و در وجود آورد