1 مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان کردن درون مدعی مشکل که پاک از کین توان کردن
2 نه از باد هوا هرکس ازین گلشن برد بویی بصد خون جگر چون گل نفس مشکین توان کردن
3 اگر خون جگر باشد که مشک چین شود اما نه هر خون کز جگر پالود مشک چین توان کردن
4 تو زان من نخواهی شد مگو خواهم شدن باری بدین حیلت مگر دل را گهی تسکین توان کردن
5 شنیدم زیر لب دایم دعای مردنم گویی همه عمر از هوای این دعا آمین توان کردن
6 مرا یاد تو ایمان است و اینم زنده میدارد دریغا بعد مرگ این نکته را تلقین توان کردن
7 میسر کی شود خواب فراغت در جهان اهلی مگر خشت در میخانه را بالین توان کردن