خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

پیه سوز چشم من سرشمع از خواجوی کرمانی غزل 238

غزل 238 ام از 1143 غزلیات

پیه سوز چشم من سرشمع ایوان تو باد

1 پیه سوز چشم من سرشمع ایوان تو باد جان من پروانهٔ شمع شبستان تو باد

2 هر پریشانی که آید روز و شب در کار من از سر زلف دلاویز پریشان تو باد

3 مرغ دل کو طائر بستانسرای عشق شد همدم بلبل نوایان گلستان تو باد

4 جان سرمستت که گشت از صافی وصلت خراب بی نصیب از دردی دلگیر هجران تو باد

5 سرمهٔ چشم جهان بین من خاکی نهاد از غبار رهنورد باد جولان تو باد

6 تا بود گوی کواکب در خم چوگان چرخ گوی دلها در خم زلف چو چوگان تو باد

7 ای رخ بستان فروزت لاله برگ باغ حسن عندلیب باغ جان مرغ خوش الحان تو باد

8 آنکه همچون لاله از مهرش دل پرخون بسوخت سایه پرورد سهی سرو خرامان تو باد

9 هرکه چون خواجو صف آرای سپاه بیخودیست چشم خون افشان او سقای میدان تو باد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر پیه سوز چشم من سرشمع ایوان تو باد

شاعر شعر پیه سوز چشم من سرشمع ایوان تو باد چه کسی است ؟

شاعر شعر پیه سوز چشم من سرشمع ایوان تو باد خواجوی کرمانی می باشد.

شعر پیه سوز چشم من سرشمع ایوان تو باد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر پیه سوز چشم من سرشمع ایوان تو باد چیست ؟

قالب شعر پیه سوز چشم من سرشمع ایوان تو باد غزل است

مضمون اصلی شعر پیه سوز چشم من سرشمع ایوان تو باد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر