🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی
جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

باز از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی قصیده 44

قصیده 44 ام از 601 قصاید

باز خورشید چرخ رخشان شد

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39

1 باز خورشید چرخ رخشان شد باز کار جهان بسامان شد

2 چشم اسلام باز روشن گشت لب امید باز خندان شد

3 روز تاریک گشته روشن گشت کار دشوار بوده آسان شد

4 باز عیسی ز مهد روی نمود باز دجال فتنه پنهان شد

5 آخرین یارب مسلمانان مدد لطف و فضل یزدان شد

6 چون گزاریم شکر این نعمت که حقیقت ز حد امکان شد

7 تا بدانند کز پریشانیت کار اسلام چون پریشان شد

8 تنت از رنج تب چو گشت ضعیف تب ترابود و چرخ لرزان شد

9 نه لب برق خنده زد زین غم نه ستاره سپید دندان شد

10 مسند شرع بی مهابت تو از لباس شکوه عریان شد

11 منبر وعظ تو چو حنانه هم دوتا گشت و هم بافغان شد

12 چرخ بهر دعات صوفی وار دلق پوشید و سبحه گردان شد

13 عرش میخواند آیه الکرسی آسمان لن یصیبنا خوان شد

14 گاه طاوس سدره چون طوطی قل هوالله خوان بالحان شد

15 گاه عیسی برقیه می آمد بزمین چون طبیب حیران شد

16 عاف یارب و اشف مرضانا ورد تسبیح هر مسلمان شد

17 مهر میگفت صبح را که مخند نشنیدی که خواجه نالان شد

18 صبح میگفت مهر را که مترس ذات پاکش نه جوهر جان شد؟

19 ذکر وحشت نمیکنم آن رفت رنج بگذشت و غم بپایان شد

20 چرخ بیخردگی اگر کردست عذرها گفت از ان پشیمان شد

21 بهر آنچت اشارتست اکنون طاعت آورد و بنده فرمان شد

22 رنج اگر چند صعب بود گذشت کوری احمقی که تاوان شد

23 چه شماتت کند عدو که ترا عارضه چند روز مهمان شد

24 جرم ماه ار نحیف شد زمحاق عزا و بین هزار چندان شد

25 خصم گوریش کن که خواجه ما بر سر درس و ختم قرآن شد

26 می چه پنداشت حاسدت آخر که مگر ماهتاب کتان شد؟

27 یا خران را نموده اند بخواب که رفعناه نقش پالان شد

28 گاو ریشی همی نباید کرد که بهاراست وپشم ارزان شد

29 روز کوری اوست گر خفاش دشمن آفتاب رخشان شد

30 دشمنان را قفا همی خارد نیت روی مردمی آن شد

31 تیغ شو چون حسودگردن گشت پتک شو چون عدوت سندان شد

32 مارشد مور از آنکه مهلت یافت سربکوبش وگر نه ثعبان شد

33 کافر نعمت ترا این بس که اسیر وبال کفران شد

34 شوخی زاهدان حال نمای آفت کشت و منع باران شد

35 همه ناموس کرد و کبر آخر هم تبلبیس چون تو نتوان شد

36 ما ندیدیم در جهان باری هیچ دیوی که او سلیمان شد

37 تا که گویند زاهل علم کسی درفقیهی عدال نعمان شد

38 از تو خالی مباد مسند شرع کز تو بنیاد ظلم ویران شد

39 باد قربانت خصم میش ارچه بهر اسحق کیش قربان شد

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی از شاعران بزرگ قرن 6 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر باز خورشید چرخ رخشان شد قصیده 44 ام از 601 قصاید در دیوان اشعار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر باز خورشید چرخ رخشان شد

شاعر شعر باز خورشید چرخ رخشان شد چه کسی است ؟

شاعر شعر باز خورشید چرخ رخشان شد جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی می باشد.

شعر باز خورشید چرخ رخشان شد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر باز خورشید چرخ رخشان شد چیست ؟

قالب شعر باز خورشید چرخ رخشان شد قصیده است

سبک شعر باز خورشید چرخ رخشان شد چیست ؟

سبک شعر باز خورشید چرخ رخشان شد سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر باز خورشید چرخ رخشان شد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر باحال, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر باحال, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

باز از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی قصیده 44

قصیده 44 ام از 601 قصاید
بنر