آفتاب مه نقابی از شاه نعمت‌الله ولی غزل 664

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

آفتاب مه نقابی رو نمود

1 آفتاب مه نقابی رو نمود تو نکو می بین که او نیکو نمود

2 ذره ها روشن شدند از آفتاب نور او بنگر که مارا هو نمود

3 دیده ام آئینهٔ گیتی نما او جمال و بر کمالش رو نمود

4 خود به خود بنموده است در عین ما تا نگوئی او به ما و تو نمود

5 صدهزار آئینه دارد در نظر در دو آئینه یکی رو دو نمود

6 آب چشم ما به هر سو شد روان آبروی ما از آن هر سو نمود

7 خوش برو بر دیدهٔ سید نشین تا ببینی روی او چون رو نمود

عکس نوشته
کامنت
comment