خورشید را ز مشک زره پوش از خواجوی کرمانی غزل 356

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خورشید را ز مشک زره پوش کرده‌اند

1 خورشید را ز مشک زره پوش کرده‌اند وانگه بهانه زلف و بنا گوش کرده‌اند

2 از پردلی دو هندوی کافر نژادشان با آفتاب دست در آغوش کرده‌اند

3 در تاب رفته‌اند و برآشفته کز چه روی تشبیه ما بسنبل مه پوش کرده‌اند

4 کردند ترک صحبت عهد قدیم را معلوم می‌شود که فراموش کرده‌اند

5 هر شب مغنیان ضمیرم ز سوز عشق برقول بلبلان سحر گوش کرده‌اند

6 منعم مکن ز باده که ارباب عقل را از جام عشق واله و مدهوش کرده‌اند

7 خواجو بنوش دردی عشقش که عاشقان خون خورده‌اند و نیش جفا نوش کرده‌اند

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر