- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق سلطانیست کو را حاجت دستور نیست طائران عشق را پرواز گه جز طور نیست
2 کس نمیبینم که مست عشق را پندی دهد زانکه کس در دور چشم مست او مستور نیست
3 دور شو کز شمع عشق آتش بنزدیکان رسد وانکه او نزدیک باشد گر بسوزد دور نیست
4 من به مهر دل به پایان میرسانم روز را زانکه بی آتش درون تیرهام را نور نیست
5 ملک دل را تا بکی بینم چنین ویران ولیک تا نمیگردد خراب آن مملکت معمور نیست
6 بزم بی شاهد نمیخواهم که پیش اهل دل دوزخی باشد هر آن جنت که در وی حور نیست
7 رهروان عشق را جز دل نمیشاید دلیل وانکه این ره نسپرد نزد خرد معذور نیست
8 تا نپنداری که ما با او نظر داریم و بس هیچ ناظر را نمیبینم که او منظور نیست
9 چشم میگونش نگر سرمست و خواجو در خمار شوخ چشم آن مست کورا رحم بر مخمور نیست