رنجور عشق را سر ناز طبیب از خیالی بخارایی غزل 62

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

رنجور عشق را سر ناز طبیب نیست

1 رنجور عشق را سر ناز طبیب نیست یعنی طبیب خسته دلان جز حبیب نیست

2 تنها نه ما وظیفهٔ انعام می خوریم از خوان رحمت تو کسی بی نصیب نیست

3 گر یاد می کند ز غریب دیار خویش هیچ از کمال مرحمت او غریب نیست

4 گوشی که شد ز ولولهٔ چنگ و نی گران شایستهٔ نصیحت و پند ادیب نیست

5 بگشا دری به روی خیالی ز باغ وصل مرغی که صید تست کم از عندلیب نیست

عکس نوشته
کامنت
comment