- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به حکایت شراب نتوان خورد عشقبازی به عقل نتوان کرد
2 دُرد دردش دوای جان من است این چنین درد کی خورد بی درد
3 عاشقی کار شیر مردان است کار مردان کجا کند نامرد
4 آب گل را بگیر خوشبو شو که گلاب است نزد ما آورد
5 مژدگانی که عاشق سرمست می فراوان برای ما آورد
6 مست باشد مدام مست خراب از می ما کسی که جا می خورد
7 نعمت الله را یکی داند هر که او در دو کون باشد فرد