قصهٔ از جلال الدین محمد مولوی مثنوی معنوی 85

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

قصهٔ طوطی جان زین سان بود

1 قصهٔ طوطی جان زین سان بود کو کسی کو محرم مرغان بود

2 کو یکی مرغی ضعیفی بی‌گناه و اندرون او سلیمان با سپاه

3 چون بنالد زار بی‌شکر و گله افتد اندر هفت گردون غلغله

4 هر دمش صد نامه صد پیک از خدا یا ربی زو شصت لبیک از خدا

5 زلت او به ز طاعت نزد حق پیش کفرش جمله ایمانها خلق

6 هر دمی او را یکی معراج خاص بر سر تاجش نهد صد تاج خاص

7 صورتش بر خاک و جان بر لامکان لامکانی فوق وهم سالکان

8 لامکانی نه که در فهم آیدت هر دمی در وی خیالی زایدت

9 بل مکان و لامکان در حکم او همچو در حکم بهشتی چار جو

10 شرح این کوته کن و رخ زین بتاب دم مزن والله اعلم بالصواب

11 باز می‌گردیم ما ای دوستان سوی مرغ و تاجر و هندوستان

12 مرد بازرگان پذیرفت این پیام کو رساند سوی جنس از وی سلام

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر