- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ستاره سجده برد طلعت منیر تو را زمانه بوسه دهد بایهٔ سریر تو را
2 موافق است قضا بخت کامکار تو را مسخرست عدو تیغ شیرگیر تو را
3 خدایگان جهان بینظیر چون تو سزد که نافرید خدای جهان نظیر تو را
4 بشیر تو دل توست و تویی بشیر بشر بشارت است به نیک اختری بشیر تو را
5 نصیر توست خدا و تویی به او منصور قضا همیشه به نصرت بود نصیر تو را
6 اسیر توست به خاک اندرون مخالف تو همی ز خاک به آتش برند اسیر تو را
7 رهی پذیرد رای تو و سعادت بخت همی پذیرد رای رهی پذپر تو را
8 ضمیر و فکرت تو هست در مصالح خلق به عقل وصفکنم فکرت و ضمیر تو را
9 ز عدل تو نگزیرد زمانه را هرگز به روح وصفکنم عدل ناگزیر تو را
10 ز فرِّ طلعتِ تو هر شب آفتاب فلک همی سجود کند طلعت منیر تو را
11 چو آمدی تو خداوند میهمان وزیر سزدکه سجده برد آسمان وزیر تو را
12 به روزگار تو برنا و پیر شد دلشاد که هست دولت برنا وزیر پیر تو را
13 ز مشتری و عطارد همی ندانم باز دل وزیرِ تو را وکفِ دبیرِ تو را
14 بمان همیشه به ملک اندرون عزیز و بزرگ که خوار کرد فلک دشمن حقیر تو را
15 نشان شاهی و دولت تو باش تا محشر نشانه گشت دل بد سگال تیر تو را