- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فصل بهار و خلق بعشرت نشسته اند مارا چو لاله ساغر عشرت شکسته اند
2 بیرون خرم ام ای گل خندان که در چمن آیین نوبهار بیاد تو بسته اند
3 از خاک کشتگان غمت لاله می دمد یعنی هنوز ز آتش داغت نرسته اند
4 بیچاره عاشقان که ز دست تو روی زرد همچون گل دو رنگ بخوناب شسته اند
5 اهلی که مرغ هر چمنی بود شد کنون ز آنها که پا شکسته بکنجی نشسته اند