جان عالم آدم است از شاه نعمت‌الله ولی غزل 1243

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

جان عالم آدم است و دیگران همچون بدن

1 جان عالم آدم است و دیگران همچون بدن جان عالم خاتمت گر نیک دریابی سخن

2 هرچه باشد آدمی را بنده اند از جان و دل خواه جسم و خواه جان خواهی ملک ، خواه اهرمن

3 نور چشم عالمی از دیدهٔ مردم نهان یوسف مصری ولی پیدا شده در پیرهن

4 روح اعظم گفتمش می گفت مستانه مرا جان من بادت فدا ای جان و ای جانان من

5 دائما جام بقا خواهی که نوشی همچو ما در خرابات غنا مستانه خود را در فکن

6 عاشق و مست و خرابم ساقیا جامی بده مطربا قولی بگو با آشنا جامی بزن

7 بت پرستی می کند با بت پرست اندر جهان من خلیل اللهم و باشم همیشه بت شکن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر