بوی زلف یار آمد یارم از عطار نیشابوری غزل 237

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

بوی زلف یار آمد یارم اینک می‌رسد

1 بوی زلف یار آمد یارم اینک می‌رسد جان همی آساید و دلدارم اینک می‌رسد

2 اولین شب صبحدم با یارم اینک می‌دمد وآخرین اندیشه و تیمارم اینک می‌رسد

3 در کنار جویباران قامت و رخسار او سرو سیمین آن گل بی خارم اینک می‌رسد

4 ای بسا غم کو مرا خورد و غمم کس می نخورد چون نباشم شاد چون غمخوارم اینک می‌رسد

5 مدتی تا بودم اندر آرزوی یک نظر لاجرم چندین نظر در کارم اینک می‌رسد

6 دین و دنیا و دل و جان و جهان و مال و ملک آنچه هست از اندک و بسیارم اینک می‌رسد

7 روی تو ماه است و مه اندر سفر گردد مدام همچو ماه از مشرق ره یارم اینک می‌رسد

8 بزم شادی از برای نقل سرمستان عشق پسته و عناب شکر بارم اینک می‌رسد

9 من به استقبال او جان بر کف از بهر نثار یار می‌گوید کنون عطارم اینک می‌رسد

عکس نوشته
کامنت
comment