1 شاهین تیز پنجه زرین پرم پرید خواب از درون دیده و هوش از سرم پرید
2 در جنگ اژدها نپریدی کک نرم اینک زبانگ مرغ خروس نرم پرید
3 چون کودکی که گفت به همسایه کای عمو از آشیان بام شما کفترم پرید
1 چو در خواب شد دیده پاسبانها نوای درای آمد از کاروانها
2 به محمل گزیدند جا خوبرویان به تنها دمیدند گفتی روانها
1 ای عنبرین فضای صفاهان ز من درود بر خاک مشکبیز تو و آب زنده رود
2 بر ریگهای پر در و یاقوت و بهرمان بر خاکهای پر گل و نسرین و آبرود
1 تا به دارالملک عزلت گشته ام فرمانروا تاج فقرم ساخت بر تخت قناعت پادشا
2 آستین افشاندم از گرد علایق آشکار تا زدم مردانه بر ملک دو عالم پشت پا