1 شهسوارانی که فتح قلعه دین کردهاند التماس همت از دلهای مسکین کردهاند
2 پاکبازان سر کوی خرابات فنا در مقام سرفرازی خشت بالین کردهاند
3 سنگسار لعنت جاوید مر ابلیس را از برای کوری چشمان خودبین کردهاند
4 آهوی چین را جگر در نافه سودا بسوخت تا حدیث سنبل زلف تو در چین کردهاند
5 جلوه فرهاد بین کز غیرت آن خسروان نام خود نقش نگین لعل شیرین کردهاند
6 حلقه زلف تو دارد هر شبی در گوش دل گر چه او را حلقهای از ماه و پروین کردهاند
7 زاهدان تسبیح میخوانند و خسرو نام دوست ذکر هر کس آنچنان باشد که تلقین کردهاند