- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هفت دریا قطرهای از بحر بیپایان ماست این چنین بحری ز ما می جو که این بحر آن ماست
2 گنج او در کنج دل میجو که آنجا یافتیم جای گنج عشق او کنج دل ویران ماست
3 دل به دلبر دادهایم و جان به جانان میدهیم گر قبول اوفتد شکرانهها بر جان ماست
4 ما درین دور قمر خوش مجلسی آراستیم جام می در دور و ما سرمست این دوران ماست
5 جز خیال روی او نقشی نیاید در نظر هرچه ما دیدیم و میبینیم آن جانان ما است
6 دل به دست زلف او دادیم و در پا میکشد ما پریشانیم از او، او نیز سرگردان ماست