فصل گل نوروز شد دارد جهان از اهلی شیرازی غزل 830

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

فصل گل نوروز شد دارد جهان حالی دگر

1 فصل گل نوروز شد دارد جهان حالی دگر می خور وفاداری مجو از عمر تا سالی دگر

2 ای مست ناز از کف منه جام شراب لاله گون کاین عارض گلرنگ تو دارد ز می حالی دگر

3 گر حرف نومیدی رسد فال مرا صدره زنو چشم امیدم همچنان بازست بر فالی دگر

4 غم نیست گر مرغ دلم شوق تو او را پر بسوخت میروید از تیر تواش هردم پر و بالی دگر

5 با آنکه از پامال غم اهلی چو موری کشته شد بیند هنوز از جور تو هر لحظه پامالی دگر

عکس نوشته
کامنت
comment