-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عین او در عین اعیان شد پدید آن چنان پنهان چنین پیدا که دید
2 آفتابست او و عالم سایه بان چتر شاهی بر سر عالم کشید
3 جامی از می پر ز می بستان بنوش این سخن از ما به جان باید شنید
4 در هوای یوسف گل پیرهن همچو غنچه جامه را باید درید
5 لطف او آئینهٔ گیتی نما از برای حضرت خود آفرید
6 ما حباب و عین ما آب حیات نوش کن جامی بگو هل من مزید
7 سید ما از جمال پر کمال می نماید هر زمان حسنی پدید